جوان نا گرایی!
گفتم که جوانگرایی یعنی یک پسر یا دختر ۱۸ ساله! ۲۰ ساله! ۲۲ ساله! حداقل این عنوانهای بیخاصیت را میخواهید اعطا کنید، واقعاً سراغ یک جوان بروید!
بیهق اندیشه:علی ششتمدی:یک عنوان افتخاری بود و نه حقالزحمهای بابتش میدادند، نه حقوقی داشت! و نه واقعاً اختیارات قانونی خاصی برایش تعریف شده بود! یک عنوان بیخود و الکی که ابلاغ شده بود تا در شهرستان تعریف شود! یکی از آقایان مسئول زنگ زد و بعد از کلی آبوتاب، گفت: فلانیها (بخشی از تصمیمگیرندگان شهرستان) در جلسه تأکید داشتند که برای این عنوان از جوانها استفاده کنیم. گفتند آقای ششتمدی مناسب است! البته مخالفت زیاد بود اما چون معیار جوانگرایی بود، دیگر مقاومت کردیم و …
منت هم داشت! حقوق، اضافهکار، اختیارات، احترام، صندلی و … همه برای خودشان، یک عنوان بلاتکلیف و هیچی به هیچی، برای جوانان! جوانان؟ به کسی که زنگ زده بود گفتم که کاری به بیخاصیت بودنِ این عنوان ندارم؛ ولی واقعاً جوانگرایی که میکنید یاد امثال من میافتید؟ من ۳۴ سالام شده! در نگاه عرف در آستانۀ میانسالی قرار دارم، آنوقت تازه میخواهید «جوان»گرایی کنید میآیید سراغ یک آدم ۳۴ ساله؟ گفتم که جوانگرایی یعنی یک پسر یا دختر ۱۸ ساله! ۲۰ ساله! ۲۲ ساله! حداقل این عنوانهای بیخاصیت را میخواهید اعطا کنید، واقعاً سراغ یک جوان بروید! زمانی در این کشور، نه عنوانهای بیخاصیت که مدیریتهای کلان کشوری را به روحانی و رضایی و رئیسی و قالیباف و … در همان سنها میدادند! آنوقت یک جایگاه شهرستانی، آنهم بیخاصیت! آنهم فرمایشی! آنهم … تازه میرسد به یک میانسال؟ تازه عدهای مخالفت هم میکنند؟
واقعیت تلخ این است که تعریف «جوان» عوض شده! مسئولان شهرستان و استان همه در سالهای آستانۀ بازنشستگی هستند! همه، روزهای آخرند و بیانگیزه! بیایده! محافظهکار! و چه جای تعجب که چنین آدمهایی از حضور انرژی و انگیزۀ جوانی، جسارت و جرئت بیستسالگی و جاهطلبیِ (به معنای مثبت و انگیزهبخش) سن بلوغ، هراس داشته باشند؟
ما اول باید نگاهمان را عوض کنیم! بعد بیاییم سراغ جوانگرایی! وگرنه با آن نگاه محافظهکار، جوانگرایی تنها یک شعار فریبکارانه است!/نشریه ملک بیداری